فصلی از كتاب «گفت و گو درباره عقلانيت و نوگرايي»


گفت‌وگو با دكتر اسلامي ندوشن


محمد صادقي: در دنياي نو با وجود توسعه و پيشرفت در زمينه‌هاي علمي، صنعتي و... و ترقي‌هاي شگفت‌انگيز، هنوز سايه جنگ و خشونت انسان معاصر را رها نكرده، به باور شما رهايي از چنين وضعي چگونه ممكن است و با توجه به فرهنگ و ادب كهنسال كشورما، در اين زمينه ايران چه حرفي براي گفتن دارد؟


محمد علي اسلامي ندوشن: جاي ديگر هم نوشته‌ام كه دنياي امروز يك مشكل بزرگ دارد و آن نبود توازن است: نبود توازن ميان فقير و غني، ميان علم و فرهنگ، ميان ماده و معنا و به طور كلي ميان تقسيم مواهب جهان.


دو سر خورجين متوازن نيست و اگر راه‌حلي پيدا نشود، دنيا با آينده بسيار آشفته‌يي روبه‌رو خواهد بود و «تروريسم» يك عنصر نازدودني از آن خواهد شد. ايران البته فرهنگ پرباري از گذشته خود دارد كه مي‌تواند قدري راهگشا باشد ولي كسي به حرف ايران گوش نمي‌دهد و ايران هم چندان آمادگي براي عرضه كردن اين فرهنگ در خود نمي‌بيند.


محمد صادقي: نقش زبان فارسي در قلمرو فرهنگي ايران كه گسترده‌تر از قلمرو جغرافيايي ايران است، چيست؟ آيا زبان فارسي خارج از اين قلمرو هم نفوذي دارد يا مي‌تواند داشته باشد؟


محمدعلي اسلامي ندوشن: زبان فارسي زماني زبان فرهنگي نيمي از آسيا بود، از تركستان چين تا كرانه مديترانه و مردم اين كشورها زبان فارسي را زبان احساس و عشق مي‌شناختند و با آن تسلي خاطر مي‌يافتند.


نشانه‌اش نفوذي است كه شعر فارسي در اين كشورها داشته. بعد زمانه دگرگون شد و ملاحظات سياسي و اقتصادي بر جاذبه فرهنگي چربيد. هند به تسلط انگليس درآمد و آسياي ميانه به تسلط روس. بعد از استقلال شبه قاره هند و فروپاشي شوروي در سال 1989، فرصت‌هاي تازه‌يي براي ما پيدا شد كه نفوذ معنوي خود را در اين كشورهاي آزادشده ا حيا كنيم ولي از اين فرصت استفاده نشده است.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا